پاییزطلائی / تورج عاطف
من وغرق در اين زیبا پاييز طلائي
عاشقانه ترانه ها بی وقفه آیند ز هرجائي
برگ طلائي مي بوست رخ دلنشین نور مهر
خورشيد مي بخشد طلیعه شادمانی بي هيچ كبر
نسيمي كه نوازش مي كند مهربانه موي مرا
گوئي نجواي عاشقانه اي است كه مي خواند مرا
باز پاييز است و رقص رنگی سلطان فصل ها
مي خواند تا نا اميدي رود و ياد آورد وصل ها
غرق شوم در پاییز و به دنبال شكستن طلسم غم
تا نغمه جدائي و دوری آدمیت زين خزان شوند كم
اين پاييز رنگارنگ شود فاتح رنگ سياه هجر
طلائي عشق دست به دست دهد به قرمز مهر
دوست دارم را من گفتم به چنين زيبا خزان
جانا حكايت مهر با دل عاشقان باز هم بمان
" ناخدا "
ناخدای عشق ...برچسب : نویسنده : ftourajatefb بازدید : 180