کیا رستمند ؟

کیا رستمند ؟/ تورج عاطف                                 

 روزگار عجیبی  است . جهان ما پر از کیکاووس های پر طمع برای قدرت و ضحاکهائی که در پی شکار اندیشه  هستند و شغادهائی که  برای خوش خدمتی از به خون کشیدن برادر نامدارشان هم نمی گذرند. دنیای ما رستم کم دارد. زیرا عاشقی نمی خواهد و چنین است که سلحشورنمی خواهد به دنبال قلدر و قداره کش است .اما هنوز هم هستند آنهائی که  به پرسش بزرگ کیا رستمند ؟ پاسخ می دهند  "من".

تولد  عباس کیا رستمی است.  مردی از دیار رستمهای زمانه که شجاعت و صداقت  و عدالت را درهمه آثار سینمائی و گفته ها و اشعارش نقل می کرد.

 روزگاری او گفت:

از ستم روزگار

پناه بر شعر

از جور یار

پناه بر شعر

از ظلم آشکار

پناه بر شعر

و چنین بود که  سوار بر رخش روزگارش شد و با سلاح تصویر و کلام یا سینما و شعر به نبرد تاریکی هارفت.

 کیا رستمی مردی است  که روزگاری مارتین اسکورسیزی خالق آثار مشهوری چون  گاو خشمگین و رنگ پول وآخرین وسوسه مسیح و دارو دسته نیویورکی ها و..  در موردش گفت  «کیارستمی نماینده عالی‌ترین سطح هنر در سینماست"

اما خود کیا رستمی در پاسخ گفت "این تعارفات احتمالا  برای پس از مرگم مناسب است "

اما مرگ برای نقاش و یا شاید به عبارتی شاعر سینمای ایران تعریف خاص خودش را دارد . او در باره مرگ  معتقد است که مرگ زمانی به سراغ آدم می آید که کار نا تمامی نداشته باشد و هنرمندان ویژگی دارند که تا  آخرین لحظه کار نا تمام دارند!

و شاید چنین است  که می گوید

امروز را در خانه می‌‌مانم

و در به روی کس نمی‌گشایم

اما بی در و پیکر است

خانه ذهنم

می‌ آیند و می‌ روند

دوستان ناموافق

آشنایان ناسازگار 

..

رستم گونه بودن سخت است مگر ذهن رهایش کند . رستم می میرد زیرا " بسیار " از او می خواهند و به قول کیا رستمی هر واژه بسیار سر هر چیزی بگذاریم دیگر به درد نمی خورد و چنین روزگار عاشقانه  به زعم  او تبدیل به " تباهی " می شود

شاید برای بیان بهتر حکایت عشق کیا رستمی به این گفته او توجه کرد که

بسیاری عاشق

بسیاری معشوق

عاشق و معشوق

انگشت شماری

..

همه کار را این بسیاری خراب کرده است . آن که بسیار معشوق  است می پندارد تا به ابد می تواند بی هیچ عاشقی نقش معشوق را بر گزیند و آن که بسیار عاشق است   از یاد می برد که تاج محل از مقبره همسری ساخته شد که به مرور تجمل خواهی  از یاد برفت

تباهی همین " انگشت شمار عاشق و معشوقی " است یعنی  نخواهیم پاسخی به این پرسش دهیم که کیا رستمند ؟