تلنگر یار

ساخت وبلاگ
"برای تو "                                                   

روزگاری است که شعر را فدای شعار کردیم و مهر را به اسارت مهار بردیم و این گونه است که این " الف " اضافی در زیباترین کلمات را نحس کردیم اما همیشه این الف برای زشت کردن ها نبود آنگاه که عشق تبدیل به عشاق و زر به زار و نر به نار و تر به تار و کر به کار تبدیل شد.

زار؟

نار ؟

تار ؟

کار؟

بازی را ادامه می دهم و " الف " و " ر" را حذف کن و " ز" و " ن " و" ت " و " ک" را به هم دوزم و ترکیبی این چنین سازم

زن تک ؟

این ترکیب چه ربطی به کلمات بالا داشت؟

زن در تنهائی و تک بودن هایش  " زار " می زند و گریه هایش در خلوتی است که ز بی مهری آید

زن در تنهائی است که با مردی که " نر " را تنها نشان دهد به نار رسد و سوزد و خود را وقف کند

زن در تنهائی است که چشمهایش از غم روزگار تار شود و زمزمه های مهرش چون نوای تار بر دلی نشیند که خواهان شنیدنش باشد

زن در تنهائی است که کار می کند برای آن که بار را از روی دوش  نامهربانانی بردارد.

و زن است که می اندیشد چرا بجای شعر او را شعار دهند و مهری که شایسته او است را در زندان تعارف زشتی چون " ضعیفه " مهار کنند تا به سوی معامله ای روند که نر برای مرد تعریف شود و نار برای زنی که روشنی و گرما بخشد و خود سوزد برای آن که در هیچستان زندگی همچنان اکسیر حیات او باشد.

روزگارشان را با " الف " دیگر بسازیم و به جای آن که در توهمات و اوهام رویم و زندگی را چون جنگی و یا حداقل مسابقه ای برای تخریب تعریف کرده و " یر به یر " با آنها شویم با " الف " شادی بخشی " یار به یار " کنیم

بیائیم یار به یارمان دهیم

بیائیم به جای زار اندکی زر انسانیت و مهر را ارزانی آنها دهیم

بیائیم کر به خواسته هایشان که مهر است و احترام و بی گمان عشق  نباشیم کار کنیم  برای همدلی و همراهی

رها کنیم این بی کران " غر " زدن ها را که نصیبی جز " غارنشینی " روح و ذهن بانویمان ندهد

یاد گیریم که تلنگرهای زندگی را جدی گیریم و از یاد نبریم همه آنهائی که گوهر مهر و مهربانی و عشق بودند حکایت مشترکی داشتند و چیزی نبود جز آن که  به زن بودن و زندگی دادن آرام جانمان شدند.

ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ftourajatefb بازدید : 209 تاريخ : جمعه 24 اسفند 1397 ساعت: 21:40