کدامین قاب؟

آشغال‌های دوست‌داشتنی فیلمی به کارگردانی، نویسندگی و تهیه‌کنندگی محسن امیریوسفی محصول سال ۱۳۹۱ است. 

این فیلم بنا به مصالحی که از ما بهتران دانند سالها توقیف بود  خلاصه قصه این فیلم  این گونه است

 آشغال‌های دوست‌داشتنی در خانه یک پیرزن که با دخترخالهٔ میانسالش (سیما) زندگی می‌کند رخ می دهد، 

در اتاق خانه پیرزن سه قاب عکس از سه مرد وجود دارد. مرد اول پسر پیرزن است که در جنگ ایران و عراق شهید شده‌است. قاب عکس دوم متعلق به برادر اوست که از اعضای  سازمانهای سوسیالیستی  بوده‌است که در جریان اتفاقات دهه شصت اعدام می‌شود و قاب عکس سوم هم متعلق به همسر پیرزن است

روند داستان به گفتگوی خیالی این سه نفر با پیرزن در جریان شبی می‌گذرد که او خیال می‌کند فردا به سراغش خواهند آمد و از این رو مشغول جمع آوری چیزهائی می شود که ممکن است برای  او دردسر ساز شوند ..

گفتگوهای خیالی این چهار نفر به جائی می رسید که قرار می شود که عکس برادر پیرزن  دررده وسایلی باشد که از خانه بیرون رود و از این رو  برادر پیرزن که ایفاگر نقشش شهاب حسینی است رو به پسر پیرزن که صابر ابر نقش آفرین آن است می کند و می گوید

مراقب مامان منیر و سیما ( همسر برادر پیرزن) باشد  و صابر ابر می گوید

- من فقط یک قاب روی طاقچه هستم 

شهاب حسینی  پاسخ دردناکی این گونه می دهد

- من حتی تصویر روی آن  طاقچه هم نیستم!

این گفتگو مرا به روزگارمان برد و آنهائی که رفتند و قابهای تصویرشان روی طاقچه هستند و هنوز یادگاری ز آنها باقی مانده است و کسانی که تصویرشان حذف شده است حتی اگر شاید زنده باشند!

کدامین قاب ماندگار قرار است که برای ما باقی بماند ؟ برای پاسخ به این سوال به دو واقعه امشبی که این حکایت را می نویسم رجوع می کنم 

اولین آن مربوط به روز زبان مادری است . در رور زبان مادری به دیدن این فیلم رفتم و به عقیده ای مهم اشاره دارم که زبان مادری تنها  زبان محبت است و  چون  قابی ماندگار در نمایشگاه ذهن جاودانه می ماند 

 دومین آن مربوط به ناپدید شدن دو بچه گربه دوست داشتنی می شوند که هر شب مرا غرق مهر خود می کردند و به یک باره ناپدید و شاید برده شدند. این دو بچه گربه برایم حکایت همان قاب ماندگار بر طاقچه اتاق زندگی را متصور ساختند.

امشب  به آلبومهای عکس با غریبه های ناماندنی می اندیشم که خاک می خورند و به قابهای مزین تصاویر  به عشق  که هر روز در قلبم جلا می دهم  و می گویم هیچ دوست داشتنی آشغال نخواهد شد و هیچ آشغالی شایسته دوست داشتن نیست