تلنگر آدینه

ساخت وبلاگ
" کلبه عشق من "                                                

قلم  بد قلق است و خساست می کند .

دیر گاهی است که با من سیاست می کند

 خشم را طلبد و من گویمش سکوت

چنین باشد که برگه هایم شوند سپید و برهوت

روزگارم را به نادیدنی ها گذاشتم و نسیان

از کار  روزگارآدمیان شده ام هر دم حیران

شعرها را برای خود گذاشتم و خلوتگاه

ندائی آید و زمزمه ای گویم گاه به گاه

 در عجم که ترانه های ناخدا کجا رفتند ؟

ترسم که آن شوریدگی و عاشقانه ها  به فنا رفتند

لیک هرگاه که بینم سبزی گلدانهای سرا

باوری آید که عشق دور نگشته ز ناخدا

می بینم که گربه های  شهرم دارند اکسیر وفا

چنین باشد که باز از یاد برم دیرین روزگار جفا

خلوت زمستانی ام را پر کرده بودم با خویشتنم

قلبم را پنهان کرده بودم زیر خطهای معوج پیرهنم

عشق را تعریف دگری کنم هر شب و روز

گرمای مهربانی را دهم هدیه به نفرت زمانه پرسوز

کلبه ای بینم در تصویری پر زغم سنگین

با اوهمدم شوم و کنم خیالهای رنگین

عشق را آورم به اندرون دیوارهای تنهائی

لبخند زنم و پرسم معشوقم تو کی می آیئ ؟

لبانم را جفت کرده ام به حرمت بوسه وشیوا کلام

گزافه جماعت را فرستم به اقلیم لام تاکام

دوست دارم را کرده ام دعای پنهانی

نگویم که این جمله مرا باشد خاطره زمانی

با تو حرمت های عشق را رعایت کردم

ناخدا را با دلدادگی باز آشنا کردم

کلبه عشق بازیهایم شده است جوهر قلم

ناخدا را برده است به رویای شیرین صنم

عاشقانه های آدینه ثبت شدند بر یاد برگه ای

تا عشق و عاشقی نکوبد بر هیچ در بسته ای

" تورج"

ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ftourajatefb بازدید : 189 تاريخ : پنجشنبه 16 اسفند 1397 ساعت: 17:21