قصه جلال و من

سالهائی  نوجوانی که در جلوی کیوسک های روزنامه فروشی می ایستادم و با شوق و ذوق مجله و روزنامه ها را می خواندم هیچگاه فکر نمی کردم روزی نوشته من هم در روزنامه ای چاپ شود. آن روزها  نوجوانی عاشق خواندن بودم  اما در سال 1370 در بخش نامه ای از خوانندگان در هفته نامه بشیر نوشته من چاپ و عشق آغاز شد.

سالها گذشت در تحریریه ماهنامه فردوسی مشغول به کار بودم اما هرگز فکر نمی کردم که کتابی منتشر کنم اما تولد دخترم و تشویق های سر دبیر آن روزگار فردوسی یعنی محمد کرمی باعث شد اولین کتابم یعنی " سولماز" در سال 1383 به چاپ برسد

چاپ اولین کتابم برایم رویا بود اما این نیز آغاز دگر عشق شد و ادامه دادم هم کار روزنامه نگاری ورزشی و نوشتن کتابهایم که جنبه های ادبی داشتند وامروز چاپ سیزدهمین کتابم یعنی " شیری که می خواست جلال باشد " را اعلام می کنم . مشغله های زندگی باعث شده که هنوز نتوانم جلسه ای برای رو نمائی رسمی از کتابم برگزار کنم اما  امروز فرصتی شد که رونمائی مجازی این کتاب را اعلام کنم .  تولد پدرم در 21 شهریور ماه و تولد خودم در 13 شهریور برایم همیشه شهریور را ماه ویژه ای کرده است و از این رو تولد  " شیری که می خواست جلال باشد "  در ماه شهریور برای من نشانه خاصی  دارد .

این کتاب قصه ای  دارد که به بیان ساده از  در گیری های پیچیده دنیای ما می گوید آغازش با قصه هائی بود که برای دخترم می گفتم اما در ادامه قلم بازی خودش را داشت و از این رو نمی توان مخاطب  در رده سنی خاصی را برای این کتاب در نظر گرفت و به قولی  مهم توانائی  و شوق خواندن  قدمهای اول برای  توجه به این کتاب است .

باری از همه دوستان عزیزم که در همه این سالها  همواره مورد مهر و محبت بی  کرانشان داشتند  سپاس گزارم.

راه های  تهیه این کتاب

1/ سایت

www. 30book.com

www.qoqnoosp.com

2/ میدان انقلاب بازارچه کتاب کتاب فروشی ققنوس

3/کتاب سبزان  شماره تلفن

88140820

آقای تربتی

آرزومندم که از خواندن آن لذت برده و اگر نقطه نظری داشتید با ای میل من

 [email protected]

 و یا صفخه های من در اینستاگرام و فیس بوک و یا  وبلاگم

www.tourajatef.blogfa.comتماس بگیرید که بی نهایت شادمان خواهم شد

تورج عاطف

ا

نوشته شده توسط تورج عاطف در ساعت 13:37 | لینک  |