گاهی

ساخت وبلاگ
 

چای را داغ باید نوشید
گیسوان را به باد باید سپرد
دست را به زانو باید گذاشت و ایستاد
آغاز کرد
آری آغازی دگر
آغازین باید شد
گاهی باید قایقی به دریا انداخت
دل به دریا زد
بی هیچ نگاهی به ساحل امن
باید غوطه وری را باور کرد
پاسخ دل شکسته همیشه آه نیست

 گاهی رفتن و گریستن به دور سوئی است که نگاه رقت انگیزی به

پشت رخ  تو نباشد نعمت است
تاوان عشق گاهی باور عشق است ماندن بر عشق است و غرق شدن در عشق است
باید گذاشت عشق دلت را بشکند
اشک هجر بر گونه ها سیلی زند
بگذار درد باشد
شاید درد درمان رنجی شد
گاهی باید سوالی نپرسید
به دنبال پاسخی نرفت
تحلیل و استخاره و تجزیه و ترکیب را به دور انداخت
گاهی باید شعر را بی آهنگ و قافیه و ردیف سرود
گاهی نباید قلم را تراشید و به دنبال مرکبی نباید رفت
نانوشته پند را باید از حفظ خواند
نصیحتی گوش نکرد
نقاشی نکشید
آوازی نخواند
فریادی نکشید
گاهی تنها باید به دریا زد
به همین سادگی غرقه شد

آری غرقه شد تا بی انتهای رهائی

ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ftourajatefb بازدید : 186 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت: 12:23