گاه به گاهی

ساخت وبلاگ
گاه به گاهی                                     

ياد بگير كه گاه به گاهي يادت بيايد كه خودت باشي

 در اين دنيا به جستجوي خودت برو

لبخندي را به آينه مهمان كن

بوسه اي را نذر انتظار

آغوشي را پشت دروازه  تحمل حبس كن

خود را بياب

يادت هست فروغ گفت "من در ميان مردماني زندگي مي كنند كه همچنان كه تو را مي بوسند در ذهن خویش طناب دارت مي بافند"

عيبي ندارد طناب دار هم خودت به گردنت بياندار

طنابي به وسعت تنهايي شيرين تر از گره خوردن به اشتباهي است

اين مردمان سخت به جستجوي دگری هستند

دگری همان غرق ترس و دروغ است

روزگار پر زنيرنگ ها و رفاقتها و پيمان و قول و قرارها و دوست دارم بي شمار و  بی کران جعلي است

دستها را حبس كرديم در دستكش ها اما به دنبال يك لنگه دستكش باش تا دستي باشد كه به شور فشردن آن قيد آن دگر لنگه را بزني اما تا رسيدن به آن

غرق شو در انتظار

غرق در بي كران تنهايي

غرق شو در تصوير آينه اي

و بگذار دست تو عادت کند  به سرماي تنهايي

گاه به گاهي خودت باش حتي به درد يا به اشك با لباني حسرت به بوسه يا  با چشماني خيره به آينه

دوست دارم را به انتظار بگذارتا بيابد خودش را ز زبان يارنه آن دگری غریبه

نوشته شده توسط تورج عاطف در ساعت 7:42 | لینک  | 
ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : گاهی, نویسنده : ftourajatefb بازدید : 200 تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1396 ساعت: 22:13