سفري خواهم کرد
سوي اقليم وفا
دياري كه عشق اذانش باشد
آنجا خود عشق اذن و نه به گمان شك و ترديد که به حساب و كتابي باشد
سفري خواهم کرد
سرزميني كه مهر بر سجاده دلدادگي خواهد بود
محرابش نه به ياد كه با يار خواهد بود
سفري خواهم کرد
آنجا كه ناخدا با عاشقانه خدايش باشد
سفري خواهم کرد
جائي كه يار نه در هجر كه همراهش باشد
سفرم خواهم کرد
دلخوشي به دمي با همدمي
يا كه بشكنيم زندان غم جايي كه دلدادگي نيست كم
سفري خواهم کرد
شايد با تو اي روياي جاودان من
تو را گويم اي همه ياد و يار من
سفري خواهم کرد
جايي كه عشق مسير و مقصدش باشد
سفري كه دل با تو دلدار و همنشينش باشد
سفري خواهم کرد
كاش مقصود و مرادش عشق و تنها عشق باشد
سفري خواهم کرد ز اين دم تا آن سوي ابد
با دلم كه تو را خواند ز كنون تا ابد