قصه گویان من

ساخت وبلاگ

قصه گویان من/ تورج عاطف 
روزگاری نویسنده ای  پرسید  این  فرار از غصه ها هستند که قصه ها را ساخته اند یا قصه هستند که با پایان آنها آغاز غصه ها می رسند؟  کسی  پاسخ این سوال را نمی داند
 قصه های من از روزگاری شروع شد که  با جعبه جادوئی در خانه یعنی رادیو  قدیمی فیلیپسی آشنا شدم  که به قول مرحوم پدرم  با اولین حقوقش خریده بود . جعبه سخنگو برای من  و خواهرم که پدر و مادر شاغل بیرون  از خانه ای داشتیم چون قصه گوئی عمل می کرد و به همین دلیل برای من افتتاح اولین ایستگاه رادیوئی  ایران که در ساعت 19 روز 4 اردیبهشت سال 1319 و همزمانی سالگرد آن در روز جهانی کتاب نمی تواند چندان عجیب باشد زیرا همه  عشق من به  قصه های  از رادیو آمدند.  
از زبان رادیو بود که با نامهای بزرگی آشنا شدم که بعدها هر کدام برایم چون مشعل دارانی در پیچ و خمهای تاریک زندگی بودند که اتفاقا دو نفر از آنها یعنی ویلیام شکسپیر  شاعر و نویسنده و نمایشنامه نویس  انگلیسی و سر وانتس نویسنده و شاعر نقاش و مجسمه ساز اسپانیائی   که این روزها سالگرد مرگشان بود  از آن جمله بودند که جعبه جادوئی فیلیپس نشان پدر مرحوم مرا با آنها آشنا کرد. شکسپیر که  بارها نمایشنامه های مشهورش  اتللو و مکبث و هملت و  شاه لیر و رومئو و ژولیت.. را از رادیو شنیدیم و قصه عشق های رومئو و ژولیت و  هملت و اوفلیا و دو دلی های  اتلئو  نسبت به  دزدمونا و خیانت همسر مکبث به همسر و فرمانده اسکاتلندی و بی مهری های  دختران لیرشاه ...برایم درسهائی را در زندگی ساختند و بعدها سعی کردم به نوعی از آنها در بیان حقیقت  در کتابهایم استفاده کنم .دیگری سروانتس بود مردی که با قصه دن کیشوت خود مرا با توهم و خود ستیزی ها که در طول تاریخ و خصوصا در  ایران زمین به وفور نامکرر است آشنایی داد. شکسپیر و سروانتس همراه  با بالزاک و هوگو و بوریس باسترناک و شولوخف و .. در کنار بزرگان  داستان نویسی و نمایشنامه نویسی  هم وطم چون جمال زاده   و چوبک و هدایت و بزرگ علوی و دولت آبادی و اکبر رادی و صمد بهرنگی.. شعله عشق نوشتن را به وجودم انداختند و کسی نمی داند تا چه زمانی به شوق  رسیدن به آگاهی  باز بشنوم و بخوانم و توان و جسارت نوشتن را داشته باشم  و چنین است که امروز در آغاز دگر سال  فعالیت رادیو درود و تهنیت فراوان می فرستم به  همه آنهائی که قصه هایشان به همه غصه هایم پایان دادند. و از یاد فروغ می گویم 
 صدا صدا صدا تنها  صدا است که می ماند  
صدای عشقی  داشتند که حافظ ناشنیده پند به درستی گفت خوشتر از ان در گنبد دوارنیست#رادیو# کتاب

ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ftourajatefb بازدید : 133 تاريخ : جمعه 9 ارديبهشت 1401 ساعت: 0:02