تلخ قصه حمید سمندریان

ساخت وبلاگ

ناجی / تورج عاطف 

روزگاری می رسد که سرانجام  گالیله در دادگاه تفتیش عقاید محکوم شده و   به دهکده ای نزدیک فلورانس  تا آخر عمر تبعید  می شود . او در اواخر عمر دچار ضعف شدید بینایی شده و با وجود بیماری شدید، باقی ماندهٔ عمر را صرف تکمیل رساله اش می‌کند. وی در آخرین ملاقات با آندریا، "کتاب مباحثات خود را به او هدیه می‌دهد. آندریا که دلیل توبهٔ استادش را ادامه دادن تحقیقات علمی می‌بیند، اکنون از او معذرت خواهی می‌کند اما گالیله صادقانه می‌گوید که دلیل اصلی توبه اش، ترس از شکنجه شدن بوده و هیچ هدفی در کار نبوده است و هنگامی که آندریا بی‌تاب و خشمگین فریاد می‌زند: «بدبخت ملتی که قهرمان ندارد»، استاد ( گالیله )به او پاسخ می‌دهد: «بدبخت ملتی که به قهرمان نیازمند است»

(نمایشنامه زندگی گالیله نوشته برتولت برشت )

زندگی گالیله برای تئاتر دوستان ایرانی یاد آور مردی است که اگر امرو ز  که این نوشته را می نگارم شانس این را داشتیم که در کنار ما بود  هشتاد و نه ساله می شد . از حمید سمندریان سخن می گویم . اجرای نمایش " زندگی گالیله " برای سمندریان عزیز به عنوان وصیت هنری اش شمرده می شد . آرزوئی که از دهه شصت خورشیدی  شروع شد و سر انجام با مرگش در  تیرماه  سال یک هزار و سیصد و نود و یک به اتمام رسید و هیچگاه اجرا نشد !

حمید سمندریان مردی  بود که خیال داشت با ملتی سخن بگوید که بجای آن که خود قهرمان باشند به دنبال قهرمان می گردند و  هیچگاه به زمزمه فروغ وقفی ننهادند که گفت

"از آینه بپرس نام نجات دهنده ات را آیا زمین که زیر پای تو می لرزد
تنها تر از تو نیست ؟"

براستی ملتی که به دنبال نجات دهنده است چه سر انجام خواهد یافت ؟ شوخی روزگار  این است که در چنین روزی از اردبیهشتگان که این نوشته  را می نگارم و از وصیت هنری  سمندریان سخن می گویم  دو پاسخ  را برای این پرسش مطرح می کند . امروز سالروز مردانی است که به اسم قهرمان وارد روزگار ملتهای خود شدند و قهر  از هرچه ماندگاری است در زمانه این ملت ها ساختند . امروز تولد صدام حسین و سالگرد کشته شدن بنیتو موسیلینی  دیکتاتورهای مخوف عراق و ایتالیا است آنهائی که  بازیگران اصلی  نقشهای کشتار و تجاورز و جهل بودند  و نام آن را فداکاری و درایت و خدمت به ملتهای بی نوایشان می  دانستند ..!  

امروز در میانه شهر تهران سالن تئاتری به نام این هنرمند ارزنده ایران زمین  وجود دارد که  تمنای سمندریان  برای  اجرای   تئاتر " زندگی گالیله " را  به زبان حافظ   هر دم می گوید

درد عشقی کشیده‌ام که مپرس زهر هجری چشیده‌ام که مپرس

 افسوس روحش شاد

 

ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ftourajatefb بازدید : 185 تاريخ : سه شنبه 9 ارديبهشت 1399 ساعت: 17:42