سایه و سیاووش

ساخت وبلاگ

 سایه و سیاووش/ تورج عاطف

برخی شاعرانه به دنیا می آیند تا شاعر شوند. یکی از آنها سیاووش کسرائی است . متولد 5 اسفند 1305  که شاید خیلی ها نداند که عنوان جهان پهلوان را نخستین بار به غلامرضا تختی را ایشان دادند . این  نقل قول از سوی صدر الدین الهی  است مردی که از بزرگان روزنامه نگاری مدرن در ایران و کیهان ورزشی  هستند  

سیاووش کسرائی از آرش گونه زیستن  چنین  سرود

 گفته بودم زندگی زیباست.

گفته و نا گفته، ای بس نکته ها کاینجاست.

آسمان باز؛

آفتاب زر

باغ های گل

دشت های بی در و پیکر

سر برون آوردن گل از درون برف؛

تاب نرم رقص ماهی در بلور آب؛

بوی عطر خاک باران خورده در کهسار؛

خواب گندم زارها در چشمه ی مهتاب؛

آمدن، رفتن، دویدن؛

عشق ورزیدن؛

در غم انسان نشستن؛

پا به پای شادمانی های مردم پای کوبیدن؛..

اما سیاووش کسرائی نازنین رفیق دیگری دارد که او هم شاعرانه متولد شده است و امید که سایه اش همچنان  مستدام بر اریکه ادبیات این دیار باشد هرچند که   دور است ز این اقلیم و خانه و بی گمان ارغوانش

او در 6 اسفند ماه 1306 متولد شده وامیر هوشنگ ابتهاج است. مردی که سایه را برگزید اما بیگمان خورشید  است همان آفتابی که  سراغ ارغوانش را از او  می گیرد

آفتابا چه خبر؟

این همه راه آمده‌ای

که به این خاک غریبی برسی؟

ارغوانم را دیدی سر راه؟

مثل من پیر شده ست؟

چه به او گفتی؟ او با تو چه گفت؟

نه، چرا می‌پرسم

ارغوان خاموش است

دیرگاهی‌ست که او خاموش است...

امروز سالها است که  کسرائی عزیز حکایت سیاووش شاهنامه را تکرار کرده  ودر آن سوی دور از وطن  خفته است اما نجوایش همچنان با ما است حتی در این زمانه سخت

آری آری زندگی زیباست.

 زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست.

 گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست. ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست 

سیاووش کسرائی حق داشت  که از امید گفت و ابتهاج عزیز هم چه نیک رفیقش  را  همراهی کرد

نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل

هرکجا نامه عشق است نشان من و توست

سایه زآتشکده ماست فروغ مه و مهر

وه از این آتش روشن که به جان من و توست

به روزگار کهن بر می گردم و قصه عمو نوروزی که کسرائی  گفت

"زندگانی شعله می خواهد "صدا سر داد عمو نوروز،

شعله ها را هیمه باید روشنی افروز

...

این شعله چیست ؟  ابتهاج پاسخ  رفیقش را می دهد

ای عشق همه بهانه از توست

من خامشم این ترانه از توست

...

ای آتش جان پاکبازان

در خرمن من زبانه از توست

..

عشق پاسخی است برای معمای  چگونه آرش گونه زیستن

 سایه شما مستدام استاد ابتهاج

یاد کسرائی نازنین مانا

ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ftourajatefb بازدید : 171 تاريخ : چهارشنبه 28 اسفند 1398 ساعت: 1:00