قهرمان کودکی

ساخت وبلاگ

 قهرمان کودکی / تورج عاطف                        

 روزگار کودکی ما چون شعر اسماعیل خوئی بود که زمانی  زنده یاد فرهاد مهراد آن را به زیبائی خواند

 آه آن روزهای رنگین

آه ان روزهای کوتاه

وقتی که بچه بودم

    آب و زمین و هوا بیشتر بود و

جیرجیرک شب­ها

       در خاموشی ماه آواز می­خواند

وقتی که بچه بودم

در هر هزاران و یک شب ،

                      یک قصه بس بود

تا خواب و بیداری

             خوابناکت سرشار باشد

آه آن روزهای رنگین

آه ان فاصله ­های کوتاه

       آن روزها آدم بزرگ­ها و

              زاغ­های فراغ این­سان فراوان نبودند..

 آن روزها حکایت ها فرق داشت و این روزها به کلمه ای که به شدت همه می گویند می اندیشم کرونا که برایم می شود

ک- کمبود

ر- رحم

و

ن- نسیان

الف- الفت

و چنین است که همه دچار به آن شدیم یا آلوده به ویروس تاجدار و یا ترس از آن  ...

آن روزهای شیرین کودکی برای من  کتاب یک همراه بود و گوئی همین کتاب ها بود که سرنوشت من را رقم  می زد. یکی از این مجموعه کتابها توسط شخصی نوشته می شد که امروز که این نوشته را می نگارم سی و هفت سال از مرگش می گذرد . نام  اختصاری او هرژه است مردی که حکایت های یک خبرنگار به نام تن تن و سگش میلو را باز می کرد که به دنبال ماجرا جوئی بود . عجیب است که من هم نویسنده و خبر نگار شدم و حتی لقب یکی از دوستان تن تن یعنی کاپیتان هادوک را که یک ناخدا بود را برگزیدم اما به جز دو کتاب کمتر در عرصه  کودکان و نوجوانان نوشتم . تن تن برای من عجیب ترین موجود جهان بود . با او به آمریکا ( تن تن در آمریکا ) به آفریقا ( تن تن در کنگو ) به نپال ( تن تن در تبت ) به پرو ( معبد خورشید ) و به اعماق اقیانوس ( گنجهای راکام ) و به ماه (  هدف کره ماه و روی ماه قدم گذاشتیم ) و... وخیلی جاهای دیگر رفتم و امروز در 53 سالگی گاه به گاهی به مجموعهای از کاراکتر های تن تن  و میلو که در طی سالها گرد آوری کرده با شوق می نگرم و به یاد دوران نوجوانی ام می افتم در روزگاری که نه کمبود رحم بود و نه نسیان الفت

 سالها با  خاطرات  نوشته های هرژه روزگار گذراندم و در سالهای جوانی که در شهر بروکسل زندگی می کردم و روزنامه

(le soir )

 می دیدم  این خاطرات بسیار برای من شیرین بودند .

امروز بعنوان یکی از دوستداران شاهکار هرژه از او سپاس می گویم و همه آدمها و خاطراتی که در روزگار کودکی امید و رحم و الفت را آموختند باشد که  دانش آموز خوبی بوده باشم

ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ftourajatefb بازدید : 181 تاريخ : چهارشنبه 28 اسفند 1398 ساعت: 1:00