تلنگری با دکتر مصدق

ساخت وبلاگ

 تلنگری با دکتر مصدق / تورج عاطف                                         

 اسفند دیگری آمد و دکتر مصدق 53 سال است که خفته است.

در مورد دکتر محمد مصدق  گفته های بسیاری نقل شده و نگارنده نیز در کتاب " شعر بازی های من "  اشارتی و نجوائی با  "دکتر مصدق" زده ام و از این رو تنها اشاره به تلنگر هایش دارم.

دکتر محمد مصدق می گوید :

" هیچ ملتی در سایه استبداد به جائی نرسید"

بارها شنیدیم و خواندیم که دیاری با کفر می ماند اما با ظلم باقی نخواهد ماند حتی اگر حاکمیت آن با فراعنه و سزارها و تزارها و فاتحینی چون چنگیز و آتیلا و اسکندر و یا مجانینی چون هیتلر و موسیلینی و فرانکو و پینوشه و قذافی و صدام حسین و...بوده باشد اما  روی سخن مصدق مربوط به سرزمین ها نیست که با ملتها است. ملتها در سایه استبداد نابود می شوند زیرا  چنین ملتهائی مصداق این جملات دکتر مصدق   بزرگ  هستند

"مملکتی که رجال ندارد هیچ چیز ندارد مخالفت من با دیکتاتوری این بود

که از خصائص دیکتاتوری یکی اینست که مملکت فاقد رجال و دیکتاتور رجل منحصر به فرد باشد"

 

کلمه " رجال " که مفرد آن " رجل " است در زبان عربی به معنی مردان و مرد هستند اما در واژگان لاتین ترجمه این لغت هم معنای مرد و هم انسان می دهد و باید گفت  معنی جملات مصدق  ربطی  به  جنگهای جنسیتی  ندارد  ومی توان از گفته  دکتر محمد  مصدق این  استنباط را کرد که :

ملتی   که برایش انسان و انسانیت  بی ارزش  شد  همه معیارهایش را  ظلم  تعیین می کند .  دستاورد چنین افکاری چیزی  جز دیکتاتوری   نباشد و  همه معیارها و ارزش ها و باید و نباید ها  منوط به موافقت یکی شود.

وقتی ملتی همه ارزشهایش یکی شد و دامنه تغییر و به بیان روزنامه نگاری  حق نقد را نداشته باشد  و تنها چشم به  کلام دیکتاتورش  بدوزد  به  چنین تعریفی از سوی مصدق  می رسد  که :

"دیکتاتور شبیه پدری است که اولاد خود را از محیط عمل و کار دور کند و پس ازمرگ خود اولادی بی تجریه و بی عمل بگذارد.

پس مدتی لازم است که اولاد او مستعد و مجرب کار شوند یا باید گفت که در جامعه افراد در حکم هیچ اند"

جامعه ای که افرادش هیچ  نگاشته می شوند به مرور به هیچ بودن و به هیچ  علاقه نداشتن عادت  میکند  وهمان جامعه ای می شود که رجل یا انسان ندارد و بی گمان اقلیمی خواهد شد که عده ای همزبان و آشنا رسومی دارند  اما هیچگاه  آنجا وطنی  نشود  و ملتی منسجمی  نخواهند شد

 چه قصه آشنائی! 

 روح دکتر مصدق بزرگ  شاد که  گفته هایش هنوز هم چه نیک تلنگرمان  می زند..

ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ftourajatefb بازدید : 242 تاريخ : چهارشنبه 28 اسفند 1398 ساعت: 1:00