تلنگری با ایرج میرزا

ساخت وبلاگ

تلنگری با شاعر " مادر "/ تورج عاطف                                            

  پای که به قبرستان ظهیر الدوله می گذاریم با مجموعه ای از مزارهای هنرمندان ایران مواجه می شدم . فروغ فرخزاد و رهی معیری و داریوش رفیعی و  ابوالحسن  صبا  و محمد تقی بهار و روح الله خالقی و قمر الملوک وزیری و... در آنجا خفته اند . اما بر روی  قدیمی ترین قبر این گورستان این اشعار را می توان دید

 ای نکویان که در این دنیایید

یا از این بعد به دنیا آیید 

این که خفته است در این خاک منم

ایرجم، ایرج شیرین سخنم

 ..

و خاتمه شعر این چنین بود

گاهی از من به سخن یاد کنید

در دل خاک دلم شاد کنید

 امروز که این یادداشت را می نگارم 94 سال از مرگ شاعری می گذرد که  از ما خواست که از او یاد کنیم  و من ایرج میرزا را  نه در قبرستان که   در اقلیم عشق یاد می کنم . خاطره من از ایرج میرزا مربوط به روزگاری دبستان است .خوب به یاد دارم که در کلاس دوم دبستان جهان مینو بودم وآموزگارم  خانم کاراندیش از ما خواست که شعر " مادر " سروده  ایرج میرزا را حفظ کنیم . به یادمی آورم که این شعر را حفظ می کردم  وآن را برای زنده یاد مادر مهربانم می خواندم و درست در اوج شعر آنجا که ایرج میرزا سروده بود 

پس هستی من ز هستی اوست

تا هستم و هست دارمش دوست

 

مادر مهربانم را می دیدم که لبخند می زند .امروز بعد از چهل و اندی  سال که از این خاطره می گذرد هنوز پس از سالها که مادرنازنینم رفته است می دانم تا هستم او را دارمش دوست .   روحش شاد

 به ایرج میرزا برمی گردیم . او شاعری بود از دیار اشرافیت که  رهسپار مشروطیت شد  . مردی که زبانی تلخ داشت ولی حقیقت را می گفت و حکایتی چون مردانی نظیر هدایت و کسروی .. را داشت  . حقیقت او می توانست از زبان کودکان باشد  نظیر مجموعه اشعار کلاغ و روباه  و خرس و صیادان باشد و یا از زبان خری باشد که آدمیان را چنین نقد می کند
ﺧﺮ ﺻﺎﺣﺐ ﻋﻘﻞ ﻭ ﻫﻮﺵ ﺑﺎﺷﺪ
ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ ﻭﺣﻮﺵ ﺑﺎﺷﺪ
ﻧﻪ ﻇﻠﻢ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﻮﺩﯾﻢ
ﻧﻪ ﺍﻫﻞ ﺭﯾﺎ ﻭ ﻣﮑﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ
ﺭﺍﺿﯽ ﭼﻮ ﺑﻪ ﺭﺯﻕ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ
ﺍﺯ ﺳﻔﺮﮤ ﮐﺲ ﻧﺎﻥ ﻧﻪ ﺭﺑﻮﺩﯾﻢ
...

ایرج میرزا درد ملتی را نزدیک به یک صد سال پیش دید و چنین سرود 

خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند
هر چیز در این خانه بی برگ و نوا بود .

گفتند چنینیم و چنانیم دریغا
اینها همه لالایی خواباندن ما بود

 ایرج میرزا و هدایت و... از    لا لائی    جهل گفتند اما ما   نخواستیم  بهوش باشیم و خوابیدیم  به غفلت افسوس روحش شاد

ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ftourajatefb بازدید : 166 تاريخ : چهارشنبه 28 اسفند 1398 ساعت: 1:00