ناخدای عشق

متن مرتبط با «های» در سایت ناخدای عشق نوشته شده است

چشمهای بی باران

  • چشمهای بی باران  / تورج عاطف                          آسمان قهر کرده استزمین به سیاهی ها سر تسلیم فرود آورده استو سیاهی در کلام و رخ و حتی پشت لبخندهای پر تظاهر عیان استباد در سر زمین ناشناسی گم شده ا, ...ادامه مطلب

  • تا انتهای عشق مرا برقصان

  • تا انتها  عشق  مرا برقصان, / تورج عاطفروزگاری در مورد لئو نارد کوهن شاعر و نویسنده و ترانه سرای مشهور کانادائی گفتند"او تصویری آفریده‌است که در آن، شعر و موسیقی درهم آمیخته‌اند و به چیز گران بهای تغییر, ...ادامه مطلب

  • زمزمه های اتاق تنهائی من

  • زمزمه های اتاق تنهائی من  " زمزمه های اتاق تنهائی من "آخرین کتاب تورج عاطف است تورج عاطف در هفدهمین  اثری  که به بازار کتاب معرفی کرده است آن را چنین توصیف می کند:روزی که کتاب " صد نامه به خودم " را ن, ...ادامه مطلب

  • قصه تنهائی و حکایت های من

  • دوست دارم را با من بسيار بگو‎" دوستم داري ؟" را از من بسيار بخواه‎همه ما از عادی زیستنها گریزانیم و کیست که نخواهددریائی باشد و از مردابی زیستن گریزی نخواهد زند ؟ بسیاری از ما روزمرگیها را دوست نداریم و از این که هر صبح که از خواب بر می خیزیم را  یکسان  تا به شامگاه پایان ببریم فراری هستیم و باید گفت به واقع خسته ایم و می خواهیم از این خستگیها بگریزیم  و این خستگیها از تکرار شدن تکراریها پیش می آید اما برای این کار چه باید کرد‎١/وقتی که می گوئی دوستت دارم باید باورش کنی آری " دوست داشتن " باور بزرگی است به چشمهای یار بنگر  و غرق در آن زیباترین چشمهائی که فقط برای تو در دنیا وجود دارد بگو " دوس,قصه,تنهائی,حکایت,های ...ادامه مطلب

  • ورق پاره های کتاب دلم

  • ورق پاره هاي كتاب دلم را كه مي بينم هيچ نخواهم جز نسيانآري فراموشي چاره اي است براي رهايي ز جنونورق پاره هاي دل را برگ به برگ بارها مي خوانمگاهي لبخندي زنم كه چه زود بوسه زند به اشكيا كه شور و شوقي را رسانم به كوچه حسرتمي نشينم و با خودم گويمچه بود و بعد چه شد؟كه بود و بعد كه شد؟و ميان اين همه "چ" و"ك" نتوانم پاسخي به يك "چرا"دهم يا "كور سوئي" يابمورق پاره هاي كتاب دلم را كه مي بينم هيچ نخواهم جز خط خطي يادياد چه كنم؟ بي وفايي؟ياد كه كنم؟ توئي كه ورق پاره كردي كتاب عشق ورزي مراياد كي را كنم؟ زمان ايستاده است براي من كه عقربه حضور لحظه ها زنده بودند به زندگي و زيستن براي من چيزي نبود جز عشق ورز,ورق,پاره,های,کتاب,دلم ...ادامه مطلب

  • من و شب تنهايي

  • من و شب و تنهاييگوشه اي نشستم به تمناي آوائيشايد ترنمي كه بشكند اين همه سكوت و كند بلوائيفرياد زند در اين شهر پر غوغا و سراسر ز جدائيهنوز باشد دل و قلبي كه كند نجوائيتا براي عشق و وفاداري بسازد ماوائيسرائي كه رنگ عشقش باشدو همه روزمرگي را كند معنائييادمان آورد كه دل را نعمتمان داد خدائيپروردگارم در اين شب و تنهايي و شهر بهت زده كجائي؟يار كجاست تا در ره حضورش شوم فدائيمحبوبم اي يار در هجر تو دلم را باشد غوغائيدانم كه ارمغان بهشت روي زمينم هست يار با وفائي دوست دارم معشوق كه مرا باشي دم مسيحائي,من و شب تنهایی,منو شب و تنهایی,من شب تنهایی ...ادامه مطلب

  • من و شب و تنهايي

  • من و شب و تنهاييگوشه اي نشستم به تمناي آوائيشايد ترنمي كه بشكند اين همه سكوت و كند بلوائيفرياد زند در اين شهر پر غوغا و سراسر ز جدائيهنوز باشد دل و قلبي كه كند نجوائيتا براي عشق و وفاداري بسازد ماوائيسرائي كه رنگ عشقش باشدو همه روزمرگي را كند معنائييادمان آورد كه دل را نعمتمان داد خدائيپروردگارم در اين شب و تنهايي و شهر بهت زده كجائي؟يار كجاست تا در ره حضورش شوم فدائيمحبوبم اي يار در هجر تو دلم را باشد غوغائيدانم كه ارمغان بهشت روي زمينم هست يار با وفائي دوست دارم معشوق كه مرا باشي دم مسيحائي,من و شب و تنهايي,منو سازم و شب و تنهایی,منو شب و تنهایی,من و شب و تنهایی و سیگار ...ادامه مطلب

  • گنج دل

  • يادتان هست؟"نابرده رنج گنج ميسر نمي شود"و سالها گفتند و گفتيم براي رسيدن به گنج بايد كه تحمل رنج داشتن اما ...اين رنج بود كه ما را به گنج مي انداخت يا گنج داشتن رنج آور بود؟پرسش سختي بود و پاسخش اين كه تا گنج چه باشد و رنج را چه معني كنيمگنج هاي قصه ها نقشه و بيل و كلنگ و قطب نما و شايد دل به دريا زدن مي خواست و ....گنج دل چه مي خواست؟ گنج دل و گنج وجود چه رنجي دارد كه پيدا كند صاحب دلي و گرانقدر وجودي ...گنج دل كه اسير غريبه اي شود چه رنجي كشد مي شكند و ...گنج ذهنگنج روحهمه رنج دارند كه در تنهايي غريبگي مي كند و بهانه مي گيرد و به دنبال گوهر شناس و عاشق دلان را گويم,گنج دل زمین منم,گنج دلفان,گنج دل,گنج در دلیجان,گنج یاب دلتا,گنج یاب دلتا 3000,گنج یاب دلتا 4000,گنج آرزو در دل مني,گنج دليجان,گنج های دلفان ...ادامه مطلب

  • عبارتهای من

  • دوري تنها يك باور است نزديك ترينمبا عشق و فاصله هيچ عبارتي ساخته نشدبي عشق هر عمارتي ويرانه شددستهاي يار را مي گيرم حتي در دورترين روياي وصل يا كه در وحشتناك ترين كابوس كه هجرش خوانمدستهايت را نكنم رها حتي گر سهم من ز آن ها روياي نوازش آنها باشددستهايت را بسپار به نسيم شب شايد بخشندگي كند مرا دهد نعمتي بي همتا و عطرش را آورد براي مندستهايت را رها نكنم در اين شب تنهايي مندستهايت مهر نيايش من شونددوري تنها يك باور است محبوبمنزديك ترينم عشق با فاصله در يك سراي نمانند,عبارتهای منظم ...ادامه مطلب

  • نجواي من

  • تو را كجا يابم؟ مه آسمانم كجا يابم؟ بي تو همه سوي شب است و تارمحبوبم طلوع تو را كجا يابم؟در زندان هجران مرده ام مي داني؟نفسي آيد كه گفت زنده ام مي داني؟در جنون سكوت به زنجير غم گرفتارتازيانه روزگار هجر زخمه ها زد بر تنم مي داني؟مرا بوسه ده حتي در خيالآغوشت خواهم من خوش خيالنفس به شماره است ز اين همه غروب توگويم زنده ام بي نوا من خوش خياليزدانم را طلب كردم باز به دعاخواندمش تا مرا اجابت كند دعاسر به خاك و همه روح و جسم به سجده اوشايد دهد پرديس يار به من به پاداش اين همه دعا,نجوای من,نجوای منتظران,نجوای منتظر,نجوای عاشقانه من با معبودم,نجوای دل من,وبلاگ نجوای من,دانلود آهنگ نجوای من هایده,دانلود مناجات نجوای شبانه ...ادامه مطلب

  • حسرت

  • 51m ناگهان تمام مي شود در خلسه آغازي كه فرياد مي زنند به پايان رسيد دفتر و تو مي گويي حكايت همچنان باقي است اما همه مي روند و تو مي ماني و  يك حكايت حسرت آري همه حسرتي خواهيم خورد حسرت بوسه اي دگر آغوش يار كجاست؟ حسرت دوست دارم را مي گويي كسي نمي شنود حسرت وباز حسرت حسرت روزهايي را مي خوري كه مي پنداشتي هزار ساله اي وقت داري بوسه اي داشته باشي آغوشي از آن تو باشد گل سرخي را ببوئي دوست دارم را به يار بگويي شمع تولد را فوت كند و تو به لبخندش باز عاشق شوي و بگويي صد ساله شوي يار اما نه عمر هزار ساله است و نه حسرت اسير در اقليم نس,حسرت,حسرت جام,حسرت خوردن,حسرت محمد اصفهانی,حسرت قمیشی,حسرت به انگلیسی,حسرت خوردن به انگلیسی,حسرت پرواز ابی,حسرت روزهای خوش کودکی,حسرت دیروز عذاب است ...ادامه مطلب

  • تصویر در آینه

  • تصوير آينه تو را در هر زمان و مكان خواهد قطره باران بر زلف تو را  خواهد گرماي نوازش مهر بر تن تو را  خواهد دلم در حسرت ديدارت بشكست و ناكام رفت چشم مشتاقم در هجرت روي ماهت با اشك سيلاب رفت آواي دوست دارم يتيم شده نمي داني به كدام دير خرابات رفت؟ اين شب بي پايان دوريت هر دم عذاب روز ديدارت به يغما رفت تو را ميخوانم در همه روز و شبهاي من تو را مي خواهم چون نفس هاي من تو را مي سرايم همه شعرو آواز من تو را مي يابم در همه سرگشته روزگار من باز من و قلم و اين شب ديوانه باز من و جنون بي تو در اين خانه باز ماتمكده اي است نه سرا و كاشانه باز دستم سوي خدا تو همه مرا بهانه,تصویر در آینه مقعر,تصویر در آینه محدب,تصویر در آینه تخت,رسم تصویر در آینه مقعر,تشکیل تصویر در آینه مقعر,رسم تصویر در آینه محدب,ویژگی های تصویر در آینه تخت ...ادامه مطلب

  • رنگها

  • در خلوتي كه مرا شده چون ياري با وفا گوش سپارم به آرزوهاي سوخته در تنور روزگار بي وفادل را سپرم به قلم رسام آرزو ها ز هر سويفرشته خيال گويدم هرچه دل تنگت خواست بگويو من دست بر مي دارم از قافيه و رديف و وزنرها مي شوم از همه تنگتاهائي كه اسير كرد مندلم رنگ مي خواهد خسته ام از اين همه تاريكي و سياهكجاست قرمزي گونه هاي معشوقي كه عشقش نشد تباه؟دستهاي فروغ سبز شدند در باغچه تربت پاك اوسبزي دل عاشقم در جستجوي ترنمهائي ز اوزردي مهر تابان در كوچه پس كوچه هاي شهرم كجاست؟نارنجي طلوع خورشيد يا كه غروب تنهائي ام كجاست؟آبي آسماني كه بي غل و غش دلي را عيان مي كردكجاست ,رنگها,رنگهای اصلی,رنگهای رنگین کمان,رنگهاي مكمل,رنگها به انگلیسی,رنگهای مکمل,رنگهاي اصلي,رنگهای گرم,رنگها به زبان المانی,رنگهای خنثی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها