ناخدای عشق

متن مرتبط با «عشق ورقص» در سایت ناخدای عشق نوشته شده است

باز هم عشق

  • گاهي وقتها  تنها بايد گذشت  از همه خاطره ها و لبخندها و اشك ها و دل دادن و دلشكستن هاگاهي بايد باور كني كه اشتباه ديدي و باوري غلط و آرزوئي محال داشتيگاهي بايد تنها يك لبخند زد به آنچه بودي , ...ادامه مطلب

  • نقش عشق

  • " عشق بازی شعر و نقش"                                                                   دست به قلم می برم و رسم کنم  نقش عشق  رقصان می شود کلامم و نجوا كند نغمه عشقبوم وقلم را رها ئی دهم تا در هم پيچن, ...ادامه مطلب

  • تا انتهای عشق مرا برقصان

  • تا انتها  عشق  مرا برقصان, / تورج عاطفروزگاری در مورد لئو نارد کوهن شاعر و نویسنده و ترانه سرای مشهور کانادائی گفتند"او تصویری آفریده‌است که در آن، شعر و موسیقی درهم آمیخته‌اند و به چیز گران بهای تغییر, ...ادامه مطلب

  • عشق نوشتن

  • ویسنده کسی است که همه عمرش بنویسد بی ان که چیزی از نوشتنش بخواهددی جی سلینحر نویسنده کتاب ناطور دشت....در زندگی ام معجزه ای به اسم نوشتن وجود داشته و دارد و احتمالا خواهد داشت. روزگار نوجوانی سر کلاس انشا خوشحال بودم زیرا تحسین معلمان را بر می انگیختم . گاه به گاهی هم به مناسبت تولد پدر و مادر جاه طلبی قلمم را به نمایش می گذاشتم . جوان که شدم  رسام نامه, ...ادامه مطلب

  • عشق کور نیست!

  • عشق کور است ؟ بی شک در فیلم " نابینا " ساخته  مایکل مایلر حکایت عشق این گونه  نیست! فیلم  در آغاز با بازی دبی مور دوست داشتنی و آلک بالدوین نشانه هائی از عشق را نشان نمی دهد . داستان دو نیویورکی است . دبی مور ( سوزان ) زندگی اشرافی دارد و او زن یک بیزنس من موفق است و روزگار را می گذراند روزگاری تا حدی سرد و شاید با تکیه به باوری که عشق در میان سالی تنها خاطره است و  سازش و همکاری می تواند زندگی را به پیش ببرد . زندگی  یک زوج در سنین میان سالی موفق از بعد مالی و ناگهان اتفاقی می افتد ! همسر سوزان به زندان می افتد و از آنجائی که همه عملیات مالی از حساب مشترکی انجام می شود  سوزان هم محکوم به 100 ,عشق,کور,نیست ...ادامه مطلب

  • عشق را ورق زدم

  • عشق را ورق زده ام برگ به برگعشق را نوشته ام خط به خطآواره عشق شده ام كوچه به كوچه و محله به محله و شهر به شهرعشق را به انتظار نشستم به هر طلوعي كه به غروبي رسيد. و از هر تاريكي تا به سپيده اي دگردستهايم بي هيچ خستگي مي نويسند ز تو اي عشقمي نگارم تا شايد ز اين همه قصه باور عشق برون آيد چون جوجه ققنوس ز خرمن إتشدلم مي تپد و غرقه شود و باور كند تا پر سيمرغ عشق آتش گيردشير خفته خيالم به انتظار مي نشيند تا ديوانه و مجنون سماع عاشقانه اي كند و بخواند با دلبر جانان و همه جانان محبوبروياي تو را ديدم اي عشقكابوست را به ستيزم تا شكست دهم هجر رامن در اين شب و تنهايي به جستجوي مهر چشم نبندمتا طلوع كند زيباترين طليعه عالمآري عشق تو را گويم كه در پرنيان خيال خفته اي و من فقط تو را صدا مي زنم تا شايد گرماي وجودم ز آتش و نور عشق تو شعله زنداي عشق با تو گويم بازبا تو است زيباترين رازتو را ورق زنم برگ به برگتو را نويسم خط به خطتو را تمنا كنم دم به دممستم كن ز مي حضورتاي عشقاي عشق,عشق ورقص ...ادامه مطلب

  • با من برقص تا پایان عشق

  • قول داده بودم مرثيه ننويسم  اما  دنياي بي تو غمگين است هر چند كه هستي با تمامي عاشقانه هايتلئونارد كوهن هم رفت مردي كه از عشق و خرد و صد البته از غم هاي روزگار سرود و نوشت و نواخت و خواند فلسفه جالبي در مورد زندگي داشت مي گفتچون خرسي هستم كه در پاي كندوئي نشستم تا عسل خود بيرون آيد. و شيرين كام شوم بي آن كه نيشم زننداو  براي. دنيا فلسفه زيبايي به جا گذاشتروزگاري نويسنده مجله رولينگ استون از او در مورد  پس از مرگش پرسيد و او داستاني از باب هوپ  كمدين مشهور هاليوود تعريف كرد كه روزگاري همسرش از او مي پرسد  در جنگلي دو مكان وجود دارد در يكي درختان زيبائي دارد و در جاي ديگر منظره زيبايي است و او ترجيح مي دهد كجا دفن شود؟باب هوپ مي گويد. سور پرايزم كنحال بعد از مرگ لئونارد كوهن او را با گفتار خودش سور پرايز. بايد كرد Dance me to the end of loveاين  ترانه تو است و به خودت تقديم مي كنيم با تو مي رقصيم تا پايان عشق!!!تعجب كردي؟  و مي پرسيمگر عشق پاياني دارد؟ميبيني سورپرايز شدي  رقص تا پايان عشق. بي پايان رقص است چون حكايت هاي تو كه بي پايان است. آري رقص عشق پايان ندارد كه اگر عشق همان عشق باشد,با من تا پایان عشق برقص لئونارد کوهن,با من تا پایان عشق برقص لئونارد کوهن دانلود,با من تا پایان عشق برقص ...ادامه مطلب

  • عشق یک هدف دارد

  • عشق يك هدف دارد خود عشق كه با عشقغرق مي شوي در رنگها سعي نمي كني با آن چه دوست نداري رنگ سياهي زني و با آن چه به مراد تو است سپيدش كنيبا عشق قرمز مي شوي ز شوق و شرمنارنجي  را دوست داري چون طلوع است و يادت مي دهد كه غروبي آيد گر دل ندهي به عشقزرد مي شوي به غيبت يارسبز بخشندگي را دوست داريآبي دريا دلي را تجربه كنيبا عشق نخواهي ايستادنمي روي بي خيال مقصد كه مسير مهم است كه با چه كسي مي روي و از هر دم و لحظه اش  روياها داريبا عشق غرق مي شوي بي بهانهبا عشق باور مي كني به دل  كه چه بي كران مي شود نه به بغض كه باز به خود عشق از ياد نرفتني استعشق يك هدف دارد خود عشقآري, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها